یکی بیاد فلسفه مژدگانی دادن رو به من بگه.
فرضن میگی بیا فلان چیز ِمن رو که پیدا کردی پس بده، اینم جایزهات؛
چون که موقعیتش رو داشتی بدزدیش، اما نزدیدی؟
یا اینایی که میگن پولای توی کیف نوش ِجونت. بیا مدارکم رو بده مژدگانی بگیر؛
یعنی پولا رو که بلند کردی، بیا این مدارک رو هم تبدیل به پول کن؟
یا یه جور باج دادنه؟
که یعنی حالا که تو با داشتن این چیزای من منو تو معذوریت گذاشتی، بیام از روی اجبار باهات معامله کنم؟
چشونه مردم؟!
۱ نظر:
تو کشور گل وبلبل درستکاری وظیفه نیست ماورا وظیفست که یا باید جار بزنه یا بفروشه ویا معامله کنه
ارسال یک نظر