سولاخی
در ذهن
۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه
98
خوب نظر من اینه که اگه با دردِت، کمبودت، بشینی گوشهی خیابون گدایی کنی،
شرف داره به این که باهاش جلب توجه و ترحم کنی.
۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه
97
داشتیم همه با همی فیلم می دیدیم. توش بهمن میاد و یه عده زیر بهمن می مون. داداش بزرگه با کلی تعجب می گه مگه بهمن گرد نیس؟ مگه مثه توپ نیس؟!
تا همین چند وقت پیش هم فک می کرد نسبت هیکل مورچه و مورچه خوار همونه که تو کارتونش نشون می داد.
۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه
96
همکارها دو دسته هستند:
یا حرفهایت را می فهمند، یا نمی فهمند.
که این همان پنج دقیقه ی اول معلوم می شود. بعدش دو سال هم زور بزنی نمی توانی چیزی را عوض کنی.
95
همه ی کارها وقتی که فکر می کنی تموم شدن، فقط سی درصدشون انجام شده...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)