درک کردن ِ نسبتهای ِ فامیلی هم برام واقعن سخته.
اینی که اینا تو سه سوت حساب میکنن نوه عمهی بابام، من باید یه ساعت فکر کنم تا درک کنم.
یه بارم زنگ زدم شرکت ِ دامادمون، پرسید شما؟
اینی که اینا تو سه سوت حساب میکنن نوه عمهی بابام، من باید یه ساعت فکر کنم تا درک کنم.
یه بارم زنگ زدم شرکت ِ دامادمون، پرسید شما؟
کلی فکر کردم گفتم من همسر ِ خانومشونم.