۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

138

کلاس اولّه. باید هر روز ِ عید یه دیکته می‌نوشته. همه‌اش مونده برا امشب.
یه چشش اشکه، یکی آه.
هی می‌گم گریه نکن حالا بنویس. چیزی نیس تموم می‌شه.
رسیدیم به ض. می‌گم بنویس: «رضا بعد از مریضی ضعیف شده بود.»
می‌بینم کون نکرده جمله به این طولانی‌ای رو بنویسه.
نوشته: «رضا بعد از مریضی مُرد.»

۷ نظر:

هومن گفت...

سلام
امروز نشستم تمام نوشته های این بلاگ رو پشت سر هم خوندم...
تبریک میگم...

babak گفت...

uhum

حسن گفت...

سلام
منم مثل هومن همه وبلاگتو فی‌المجلس خواندم و کلی خندیدم. خیلی موجز و مینی مال و بسیار خلاقانه است. قدر خودت و قلمت را بدان. خوشحال شدم.

مبارزان سبز ایران گفت...

نامه های ملت ایران به خامنه ای زندانبان ایران
http://cid-d1bec50f0142f288.office.live.com/view.aspx/.Documents/az%20mardome%20iran%20be%20diktatore%20bozorg2.docx
http://cid-d1bec50f0142f288.office.live.com/view.aspx/.Documents/az%20mardome%20iran%20be%20diktatore%20bozorg1.docx

mohammad گفت...

salam man az difal mostarah residam b
in blog
kheili khosham umad az lahnet va harfat...
soalayi k daram shabihe in khaz baziaye amar gereftane in bache koonias....vali vaghean mikham bat ashna sham....mamnoon
email:m.z.abd1989@gmail.com

آرسین گفت...

آفرین آفرین

پری گل گفت...

والـــــــــــّا