۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

134

دو سه روز مامان نبود، مام که نیسسیم خونه، قرار شد بابا غذا بپزه.
برا این که جا بیفته، قیمه دُرُس کرده تو زودپز! با گوش‌کوبیده مو نمی‌زنه.
برنج رو هم توی مایتابه به قطر سه سانت دُرُس کرده که ته‌دیگش زیاد شه. یَک چیز شفته‌ی داغونی شده نمی‌شه لب زد.
داداشه می‌گه شانس آوردیم برا این که برنج خوب دم بکشه، تو قوری دم نکرد.

۲ نظر:

سندباد گفت...

تو قوری ! واااای ماماااااااان !
آخی بابایی کمک لازم داره خب !

پری گل گفت...

بدتر از همه اینه که مامانه قبل از این که بره کلی از دستپخت باباهه تعریف کرده
وقتیم که برگشت باورش نمیشه که ما تا دم مرگ رفتیم به خاطر خوردن غذاهاش