۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

128

تو کتابخونه که هستم مامان زنگ می‌زنه، مجبورم یواش حرف بزنم.
این مدلی: «هَه. هِمی‌هواد هیاد هُنبالم. هودم هیام.»
بعد مامان هم جو گیر می‌شه همین مدلی جواب می‌ده!

۷ نظر:

amir hossein گفت...

خیلی قشنگ بود.ایشالا خدا مادرتو واست نگه داره.
برقرار باشی و سبز...

Dokhtarak گفت...

:)

ادریس گفت...

مادرِ دوست داشتنی :)

آنشرلي گفت...

خب
جوه ديگه
ميگيره

ناشناس گفت...

سولاخی،سولاختو

وارث پن های اجدادم گفت...

هافرین هسرم هورا...

لر تشنه گفت...

به شدَت لینک شدی.