۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

85

مغز فرقش را می فهمد...
پوست نمی فهمد...
پوست فقط لمس شدن نیاز دارد...
وقتی نیست، خودت خودت را بغل کن. نوازش کن. ببوس...
نگذار پوستت غصه بخورد...

۱۵ نظر:

سینا گفت...

این دیگه معرکه بود ... تو یه لحظه سقوط کردم!

Saman گفت...

This is the philosophy of masturbation!

3konj گفت...

عالی نوشتی رفیق! ممنون!
...
مغز فرقش را می فهمد!!!عالی بود!

کلاغ شورشی گفت...

زبان قاصره از بیان شگفتی بعد از خواندن مونولوگ هات.
واقعا اعجاب آوره.هر خط یک داستان.در برابر من که با حجم حوصله ی مخاطبم رو سر می برم تو محشر می کنی.
در صورت تمایل علاقه مند به لینک

مینا گفت...

و مغز، همیشه مقدسات راهی دارد خبرچینی کند کاسه ای زیر نیم کاسه هست ... جدی اش نگیر !

شب گفت...

دیوونه م کردددددددددد
این نوشته ت

درویش کوله به دوش گفت...

this fucking brain!
گاهی این حس تکه تکه ام میکنه. ولی من ازونا نیستم که بذارم دله پوستمبه این چیزا خوش باشه.

نیلا گفت...

راست میگی :)

پیمنتو گفت...

kheli ghashang bud va ye jorayydardnak...

ويدا گفت...

اي جانم :(

بی ربط گفت...

واقعا" حس زنده ای توی این نوشته بود که لبخند کمرنگی و روی لب میاره ولی از ته دل.

من گفت...

20 یعنی بیست !

ف@طمه گفت...

آخی نازی...

دون ژوان گفت...

ینی آخرش بود این.

nazanin گفت...

aliii bood
ba ejaze share kardam to fb albate ba esme webloget :)