۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

67

آدمیزاد باید در یک عصر خنک اردیبهشتی که برمی گردد خانه،
از جلوی بوفه رد شود و زوج های دانشجو را در آغوش هم ببیند،
کوله اش را روی شانه ها بالا بیندازد،‏
و خوشحال باشد که به کسی وصل نیست...‏

۲ نظر:

ناشناس گفت...

گربه دستش به گوشت نمیرسید میگفت بو میده!!!

ناشناس گفت...

مث جکه اون یارو تو اتوبوسه که چادر زنه لای کونش گیر کرده بوده و ...
در هر دو صورت بدبختیای خودشو داره