۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

69

لذت های بزرگ رو تنهایی تجربه کردن، عـــذابه...‏

۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

68

نمی شود وقتی از جنسیتت برای جلب مشتری استفاده می کنی، انتظار برابری داشته باشی...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

67

آدمیزاد باید در یک عصر خنک اردیبهشتی که برمی گردد خانه،
از جلوی بوفه رد شود و زوج های دانشجو را در آغوش هم ببیند،
کوله اش را روی شانه ها بالا بیندازد،‏
و خوشحال باشد که به کسی وصل نیست...‏

66

تهوع آورش اینه که وقتی داری نوشته ی یکی رو نقد می کنی، کس دیگه ای در تایید حرف های تو بگه «خوشم نمیاد از فلانی، کلن...»‏

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

65

یادم بمونه از کسی که به عطسه اش (حالا چیزای ناجور به کنار) هم اجازه ی ابراز وجود نمی ده، انتظار اعتقاد به آزادی بیان و غیره و ذلک نداشته باشم...‏


64

این پست صرفن جهت دهن کجی به عوامل فیلـــتـــر نوشته شده و ارزش دیگری ندارد...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

63

سوءتفاهم ها و توهم های یک طرفه ی عاشقانه، همه از دل فرهنگ تـــخمی ای بیرون می آید که عقیده دارد سکوت علامت رضاست و دل به دل راه دارد و این دست کس‌شعرها...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

62

شَنگ فک می کنی تموم می شه؟
- وقتی تازه بیست درصد ِ اولین تمرین ِ سری ِ دوم تمرینا، که ددلاینش هفته ی پیش بوده رو انجام دادی...

61

هیچ استادی دلش برای علم نسوخته... همه شان شما را به چشم امتیاز و گروه و ارتقا و اضافه حقوق می بینند...

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

60

چهار بار وسط حرفامون تلفن قطع شده، بعد هر چهار بار که دوباره زنگ زدم از اول با همون اشتیاق می گه:
«ســـــــلام، چطــــــوری؟ خــــــــــــــوبی؟»‏
یعنی عاشـقـشم...‏

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

59

سر میز شام، وقتی یک نفر جا نشده:

- من و شَنگ...

جمله باید این طور ادامه پیدا می کرده که: «می تونیم روی یه صندلی بشینیم.»... منتها گوینده نگاهی به کـــون خود می اندازد و نگاهی هم به کـــون شَنگ، و نا امیدانه جمله را این طور تمام می کند:

- ... خـیـلی پَـهـنیم.

۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

58

فلشه رو هر چی می زنم درمیارم، کامپیوتر نمی شناسدش...
تف که می زنم سرش درست می شه...

راه های قدیمی همیشه جواب داده...

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

57

"دوستت دارم" زمان دارد. یعنی از یک زمانی در گذشته آغاز شده و تا یک زمان نامعلومی (از نظر شنونده تا ابد) ادامه می یابد...
"می خوامت" اما مال لحظه است. یعنی همین لحظه، هورمون ها بالا پایین شده اند یا چه، که می خوامت. نه گذشته ای دارد نه آینده ای. نه مسئولیتی ایجاب می کند و نه حقی می آفریند...
لذا واقعی تر است.

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

56

این که من شـاهیـن نجفی و کلن رپ سیـاسـی دوست ندارم، از همون جنسه که واسه دور هم بودن شطرنج و حُکم رو دوست ندارم...
کلن دوست دارم وقتی قراره حال کنم، فکر نکنم...‏